روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد
روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد

هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت، مامور اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در نیمه دوم خرداد ۱۳۳۰، وارد ابادان شد...

http://uupload.ir/files/321h_%D9%87%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%87.jpg

هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت، مامور اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در نیمه دوم خرداد ۱۳۳۰، وارد ابادان شد. امیرعلایی که در نقش مامور فوق العاده دولت، هیات را همراهی میکرد در کتاب خود چنین اورده است:

«در ان گرمای طاقت فرسا که لهیب اتش از زمین های خشک و بی اب و علف خوزستان به سوی اسمان متصاعد بود، زنی را که فرزند شیرخواره خود را بر پشت حمل میکرد، در کنار جاده مشغول به کاری دیدم. دیدم یک قوطی حلبی کوچکی در دست گرفته و پارچه مندرسی را در رطوبت های نفت سیاهی که دو روز پیش بمنظور تسطیح در جاده پاشیده بودند فروبرده و سپس در قوطی حلبی میفشرد. هربار که این کار را تکرار میکرد یکی دو قطره نفت سیاه در قوطی می چکید. در حالیکه ۱۲ لوله ۱۲ اینچی به فاصله نیم‌متری او با سرعتی سرسام اور میلیون ها لیتر نفت ایران را برای صدور و استفاده بیگانگان به ابادان حمل میکرد و ان زن ایرانی بیچاره برای روشن کردن اجاق خود چنین رنجی را تحمل می نمود.»

خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران، شمس الدین امیرعلایی

۲۹ اسفند،

 سالگرد_ملی_شدن_صنعت_نفت

Habiliyan

سید حسن تقی زاده، وزیر مالیه رضا شاه، در خاطرات خود درباره قرارداد ۱۹۳۳ نقل میکند:

http://uupload.ir/files/kj4n_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86.jpg

سید حسن تقی زاده، وزیر مالیه رضا شاه، در خاطرات خود درباره قرارداد ۱۹۳۳ نقل میکند:«من وزیر مالیه بودم، روزی رضاشاه مرا خواست و گفت:( این انگلیسی ها و شرکت نفت انگلیس خیلی کلاه سر من گذاشته اند، نفت را خودشان تصفیه میکنند و خودشان میفروشند. اخر سال هم یک حکومت صورتحساب ساختگی به ما می دهند...مالیات هم نمی دهند.)

با سرجان کدمن رییس شرکت نفت وارد صحبت شدم، او گفت چیزی به پایان قرار داد باقی نمانده است. صبر کنید هنگام تجدید قرارداد، تجدید نظر میکنیم.

اما پس از تصویب قرارداد مرحوم عیسی فیض، کمیسر نفت در لندن به من گفت مبلغی در حدود ۳۰هزار لیره به حساب رضاشاه در بانک لویدز لندن ریخته شده است.»

تاریخ جامع ملی شدن نفت، احمد خلیل الله مقدم، نشر علم، ۱۳۷۷

۲۹ اسفند،

سالگرد_ملی_شدن_صنعت_نفت

Habiliyan

ایوان عباسی حرم مطهر در دوره ناصرالدین شاه

http://uupload.ir/files/sa3v_%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C.jpg

ایوان عباسی حرم مطهر در دوره ناصرالدین شاه

دورنمایی از ایوان عباسی در صحن عتیق؛ عکس مربوط به ناصرالدین‌شاه و یکی از نخستین تصاویری است که از حرم مطهر گرفته شده. در پشت دیوارهای حرم، منطقه‌ای مشاهده می شود که امروزه خیابان پرتردد طبرسی را در بر می‌گیرد. با کمی دقت می‌توانید بنای گنبد خشتی را در نیمه راست تصویر بیابید. در این عکس ناب که به اعضای محترم گروه مشهدگردی ارگ تقدیم می‌شود، می‌توانید قبرستان بزرگ قتلگاه را هم مشاهده کنید؛ محدوده ای که بعدها باغ رضوان و بازارچه حاج آقا جان را در خود جای داد. این محدوده در سال 1311 به خیابان طبرسی و فلکه شمالی تبدیل شد و امروزه، ظاهری کاملا متفاوت دارد. عکس در ایام عزاداری ماه محرم برداشته شده است./ارگ

TarikhMashhad

چهارشنبه سوری در خراسان؛

چهارشنبه سوری در خراسان؛

خراسانی ها در شب چهارشنبه سوری نزدیک غروب آفتاب هفت بوته ( یا سه بوته) آتش در وسط کوچه و یا در صحن حیاط گذاشته و به اصطلاح خودشان  بُتَّه روشن می کنند. سپس پیر و جوان و کوچک و بزرگ از روی بوته های آتش می پرند و برای دفع پلیدی ها این شعر را می خوانند:

زردی ما از تو   

سرخی تو از ما

زنهایی که بچه ی کوچک و شیرخوار دارند، بچه های قنداقی را در بغل گرفته شادی کنان و قهقهه زنان آن ها را از روی آتش رد می کنند. در دهات خراسان در موقع پریدن از آتش می گویند:

اَلا به در بلا به در

دزد و حیز از دِها بدر

و به این طریق آل ها و دزدها و بلاها را از ده خود دور می رانند.

پس از آن آتش را می گذارند تا آخر بسوزد زیرا خاموش کردن آتش و فوت کردن به آن را بد می دانند. وقتی آتش تا آخر سوخت و خاکستر شد یکی از اعضای خانواده خاکسترش را برمی دارد می برد سرچهارراه  می ریزد تا باد ببرد.( بعضی از خانواده ها  عقیده دارند که خاکستر این آتش را باید یک دختر نابالغ جمع کند و سر چهارراه بریزد، سپس به در منزل آمده و در بزند. اهل خانه از او می پرسند: کیه؟ جواب می دهد: منم، می پرسند: از کجا می آیی؟ می گوید: از عروسی. می پرسند: چه آورده ای؟ جواب می دهد: تندرستی! و به این طریق عقیده دارند که پلیدی ها را دور کرده و در عوض شادی و تندرستی برای خود فراهم کرده اند.)....

پس از مراسم آتش افروزی برای دفع قضا و بلا، مقداری زغال( که علامت سیاه بختی است) واندکی نمک( که علامت شور چشمی است) و یک سکه دهشاهی( کوچکترین سکه- علامت تنگدستی) در کوزه ی سفالینی که قبلا برای این کار تهیه کرده اند انداخته و هر یک از افراد خانواده یکبار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را به بالای بام می برد و از آن جا  به میان کوچه پرتاب کرده  و می گوید: درد و بِلای خَنَه رَه رِختُم به تویِ کوچه  و به این طریق سیاه بختی و شورچشمی و تنگدستی را از خانه ی خود دور می سازند....

 

ابراهیم شکورزاده بلوری

عقاید ورسوم مردم خراسان

منبع:ارگ

ابراهیم_شکورزاده

آداب_و_رسوم_خراسان

چهارشنبه_سوری

TarikhMashhad