روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد
روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد

یادمه تلویزیونی که نصف کانالارو برفک نشون میداد چنان با ذوق نگاه میکردم که الان با ال ای دی پنجاه اینچ همچین حسی ندارم.

یادمه تلویزیونی که نصف کانالارو برفک نشون میداد چنان با ذوق نگاه میکردم که الان با ال ای دی پنجاه اینچ همچین حسی ندارم.

وقتی میکرو واسم خریدن از شدت خوشحالی تا صبح خوابم نبرد و به فکر این بودم خدایا زودتر صبح بشه تا همونجور که عاشق به معشوق میرسه منم به میکرو برسم.

وقتی دوچرخه 16 دسته خرگوشیمو واسه اولین بار دیدم مطمئن بودم دیگه روزی توو زندگیم نمیاد که من اینقد خوشحال باشم.

وقتی دختر همسایمون با اون دامن چین دار و روسری رنگارنگ و کفشای تق تقیش باهام سلام کرد فهمیدم دیگه هیچ دختری نمیتونه منو اینقد شیفته ی خودش کنه.

شاید فرق الانم با کودکیم همینه

شاید دنیارو بازم باید از چشمای یه بچه ی هفت ساله ببینم

شاید بزرگ شدن جز غم و مشکلات چیزی واسم نداشت.

شاید دوباره باید بچه باشم تا لحظه لحظه ی زندگیم واسم جذاب باشه.

عمیقا دلم واسه کودکیم تنگ شده که به جای قلبم دست و پام میشکست...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.