یکی از تفریحات لاکچرى جوانان تهران قدیم "خر سوارى" بوده!
این سرگرمی در حد مسابقات اتومبیل رانی کنونی بود !
اخر هفتهها رژهی خرها از امین الملک (حوالی راه آهن) شروع میشد و تعداد زیادی از مردم ساعت ها محو تماشای خرسواری میشدند!
ADEPAYETARIKH
antique_pics
فهرست زیر آمار درآمد و مخارج ماهانه ایرانیان پیش از انقلاب است، که نشانه وضع اسفناک آن دوره پیش از انتخاب بوده است. خواهشمندیم، بحال ایرانیان آن زمان که در چنین نکبت و بدبختی زندگی می کردند، اشک بریزید! و خدای را شکر کنید!!!؟؟؟
حقوق یک معلم ساده تازه استخدامی = ۱۳،۰۰۰ ریال در ماه
حقوق دبیر (لیسانسه) تازه استخدامی = ۳۵،۰۰۰ ریال
حقوق دبیر (لیسانسه) پایه یک = ۶۵،۰۰۰ ریال
حقوق یک پاسبان سوم = ۲۲،۰۰۰ ریال در ماه
دریافتی دانشجویان در ماه = ۱۰،۰۰۰ ریال در ماه
دریافتی سرباز وظیفه = ۶،۰۰۰ ریال در ماه
دریافتی افسر وظیفه = ۱۰،۰۰۰ ریال در ماه
حداقل اجاره خانه = ۳،۰۰۰ ریال
بهداشت و درمان = رایگان
تحصیل تا پایان مقطع دانشگاهی = رایگان
تغذیه در مدارس کشور = رایگان
کتاب های درسی تا کلاس شش = رایگان
کتاب های درسی و دفتر مشق تا دیپلم برای خانواده های بی بضاعت = رایگان
قیمت دلار = ۷۵ ریال
حداقل دستمزد کارگر ساده (عمله) = ۷۳۰۰ ریال در ماه
تعداد زندانیان در کل کشور = ۱۰،۰۰۰
آمار طلاق = ۱۵،۲۵۳ تن در سال
آدامس خروس نشان = ۱ ریال
آدامس شیک = ۲ ریال
کبریت = ۱ ریال
چسب زخم سه تایی = ۱ ریال
بلیط اتوبوس واحد = ۲ ریال
خودکار بیک = ۵ ریال
ویزیت پزشگان عمومی در بخش دولتی = رایگان
ویزیت پزشگان عمومی در بخش خصوصی = ۵۵۰ ریال
زمین عباس آباد متری = ۲۰،۰۰۰
بنزین (یک لیتر) = ۱۰ ریال
گازوئیل (یک لیتر) = ۲.۵ ریال
پیاز (یک کیلو) = ۵ ریال
پرتقال درجه یک (یک کیلو) = ۲۰ ریال
خرما (یک کیلو) = ۳۰ ریال
نخود (یک کیلو) = ۳۷ ریال
عدس (یک کیلو) = ۳۴ ریال
لوبیا چیتی (یک کیلو) = ۴۰ ریال
خیار مجلسی اصفهانی (یک کیلو) = ۱۵
ریال
گوسفند پرواری زنده (یک کیلو) = ۱۰۰ ریال
انگور (یک کیلو) = ۲۰ ریال
گندم (یک کیلو) = ۱۰ ریال
سیب درختی (یک کیلو) = ۱۷ ریال
شیر گاو و گاومیش باچربی (یک لیتر) = ۲۰ ریال
ماست بی چربی/چرخ کرده (یک کیلو) = ۲۰ ریال
پنیر لیقوان تبریز (یک کیلو) = ۷۰ ریال
برنج شمال دم سیاه (یک کیلو) = ۳۲ ریال
گوجه فرنگی (یک کیلو) = ۱۰ ریال
سیب زمینی (یک کیلو) = ۱۵ ریال
جو (یک کیلو) = ۱۰ ریال
پسته کله قوچی (یک کیلو) = ۲۵۰ ریال
گردو (یک کیلو) = ۲۰۰ ریال
انجیر (یک کیلو) = ۵۰ ریال
گوشت گاو بدون استخوان (یک کیلو) = ۲۳۰ ریال
گوشت گوسفند با استخوان (یک کیلو) = ۲۳۰ ریال
گوشت گوسفند یخی نیوزیلندی با استخوان (یک کیلو) = ۱۳۰ ریال
قبر در بهشت زهرا = ۷۵۰۰ ریال
نان سنگگ = ۱۰ ریال
نان بربری = ۱۰ ریال
نان تافتون = ۵ ریال
نان تافتون دولتی (با کارت دولت) = ۲ ریال
نان لواش = ۲ ریال
آرد (یک کیلو) = ۱۰ ریال
رنو ۵ ایران صفر کیومتر = ۱۲۰،۰۰۰ ریال
پیکان دولوکس صفر کیلومتر = ۱۷۵،۰۰۰ ریال
بیوک ایران (اسکای لارک) صفر کیلومتر = ۳۱۰،۰۰۰ ریال
کادیلاک سوویل ایران صفر کیلومتر = ۳۸۰،۰۰۰ ریال
روغن مایع (یک لیتر) = ۲۱ ریال
قوطی پنج کیلویی روغن نباتی جامد = ۸۰ ریال
یک بسته پودر لباسشویی (یک کیلو) = ۱۰ ریال
تخم مرغ (یک دانه) = ۴ ریال
مایع ظرفشویی نیم لیتری ریکا - ۱۸ ریال
کنسرو ماهی تن جنوب (یک کیلو) = ۲۵ ریال
چای (یک کیلو) = ۸۰ ریال
شکر (یک کیلو) = ۲۶ ریال
قند (یک کیلو) = ۲۸ ریال
یک سیخ چلو کباب کوبیده = ۷۰ ریال
جمعیت رهروان امر به معروف ونهی ازمنکراستان خراسان رضوی
https://telegram.me/joinchat/BASxgz1nsEGaHKhVdvSDWw
تلفن های دو زاری سالهاست که وجود ندارند.
اما ضرب المثل دو زاریت افتاد در ادبیات ما جاخوش کرده و بعید است حالا حالاها خداحافظی کند!
" روزی که امیرکبیر گریست "
" حکایت آبله کوبی و جهالت مردم قدیم "
سال 1264 هجری قمرى، نخستین برنامهى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبلهکوبى مىکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمىخواهند واکسن بزنند. بهویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان مىشود .
هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باختهاند، امیر بىدرنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مىکوبند. اما نفوذ سخن دعانویسها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبلهکوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه ماموران در آب انبارها پنهان مىشدند یا از شهر بیرون مىرفتند
روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همهى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن فقط سىصد و سى نفر آبله کوبیدهاند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچههایتان آبلهکوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مىشود. امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست دادهاى باید پنج تومان هم جریمه بدهی.. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم.. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمىگردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز ...
چند دقیقه دیگر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد...
در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مردهاند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مىکردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاىهاى مىگرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچهى شیرخوار بقال و چقال در شان شما نیست.
امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشکهایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسوول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیدهاند
امیر با صداى رسا گفت: و مسوول جهلشان نیز ما هستیم.. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویسها بساطشان را جمع مىکنند. تمام ایرانىها اولاد حقیقى من هستند و من از این مىگریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند
روحش شاد یادش گرامی
کانال تاریخی و اجتماعی
ردپای تاریخ
https://telegram.me/joinchat/BASxgz1nsEGaHKhVdvSDWw