*یکی از منبریها پس از یک سخنرانی رفت منزل عارف بزرگ شیخ رجبعلی خیاط*

https://s4.uupload.ir/files/%DB%8C%DA%A9%DB%8C_%D8%A7%D8%B2_bjoi.jpg

*یکی از منبریها پس از یک سخنرانی رفت منزل عارف بزرگ شیخ رجبعلی خیاط*

*به محض ورود شیخ با یک نگاه تندی به او نگاه کرد*

*شیخ گفت میخواهی پرونده اعمالت را ببینی؟*

*اون فرد واعظ ومنبری گفت بله*

*شیخ تصرفی کرد وبا دست خود پرونده اش را نشانش داد*

*دید الی ما شاءالله جرم وجنایت وقتل ودشمنی با دین و.... در پرونده اعمالش هست*

*از شدت ناراحتی غش کرد*

*وقتی سرحال شد گفت یا شیخ این پرونده چیه ؟*

*من در عمرم یک سیلی به کسی نزده ام یک فحش نداده ام کوچکترین ظلمی نکردم فقط نوکری اهل بیت را کردم*

*شیخ رجبعلی به او گفت چرا امروز در سخنرانیت از رضا شاه تجلیل کردی وگفتی عجب امنیتی ایجاد کرده است؟*

*با تجلیل از او در تمام‌گناهانش شریک شدی*

*بعد شیخ رجبعلی ادامه داد که رضا شاه دشمن دین ودیانت  واهل بیت هست واگر کار خاصی هم انجام داده در جهت منافع خودش واربابانش بوده*

 *تمجید تو یعنی تایید او وشراکت در تمام جنایتها ودشمنیهایش با دین واهل بیت*

*کتاب کیمیای محبت  - سرگذشت شیخ رجبعلی خیاط)*

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.