ماجرای تحصن پزشکان و پرستاران بیمارستان ۱۷ شهریور
در 23 آذرماه 57 عمّال رژیم پهلوی با یورش به بیمارستان شهداء(شاهرضا سابق) به جنایت بیسابقهای علیه بیماران به خصوص کودکان دست زدند. به دنبال این فاجعه غیر انسانی اقشار مختلف مردم به طرق مختلف اعتراض خود را نسبت به این حرکت وحشیانه اعلام نمودند.
پزشکان و کارکنان و پرستاران بیمارستانهای مشهد ضمن اعتراض به مدت 3 روز در بیمارستان 17 شهریور تحصن نمودند. نظام پزشکی مشهد در اعلامیهای ضمن شرح اتفاقات بیمارستان شهدا اعتراض و تحصن جامعه پزشکی مشهد را اعلام کردند.
متن اعلامیه اعتراضی پزشکان مشهدی که در کتاب «مشهد از مقاومت تا پیروزی » که توسط مرکزاسناد انقلاب اسلامی منتشر شده بدین شرح میباشد:
«پزشکان و کارکنان و پرستاران بیمارستان 17 شهریور به منظور اعتراض به عدم وجود امنیت در محیط کار خود و خطری که جان بیماران و مراجعان را تهدید میکرد اعلام 3 روز تحصن نمودند. این تصمیم بیدرنگ مورد حمایت پزشکان وکارکنان مراکز پزشکی دانشگاه مشهد واقع شد و اینان را به پشتیبانی از خواستهای به حق همکارانشان در سازمان منطقهای بهداری و بهزیستی خراسان واداشت.
در صبح روز پنجشنبه 23 آذرماه، عمال نشاندار رژیم درحالیکه بوسیله سربازان مسلح پشتیبانی میشدند. این بار با نقشه قبلی از درب جنوبی وارد بیمارستان شهداء (شاهرضا سابق) شدند و پس از تخریب اتومبیلهای واقع در محوطه، با سنگ وچوب به بخشهای اطفال و داخلی بیمارستان مزبور حمله بردند که موجب مصدوم شدن سخت دو کودک بیمار و ایجاد رعب و وحشت بسیار در محیط بیمارستان شد. آثار این حمله ظفرنمون بعنوان سند ننگین محکومیت رژیم هنوز بر درو دیوار این بخش پابرجاست. در این هنگام پزشکان، دانشجویان ، پرستاران وکارکنان بیمارستان شجاعانه به دفاع از حریم خانه خود و مقابله با متجاوزان برخواستند ولی سربازان به دستور فرمانده خود به پشتیبانی رجّالههای حامی رژیم، بارانی از گلوله و گاز اشکآور بر روی مدافعان بیمارستان فروریختند که در همان لحظات اول موجب مجروح شدن 5تن از پزشکان و کارکنان بیمارستان شهداء شدند. مردم مجاهد مشهد با پیشقدمی روحانیون بیداردل و مبارز ، به محض وقوف بر فاجعه به یاریبرادران مصدوم خود شتافتند ولی مأموران دولت نظامی با بیشرمی تمام صحن بیمارستان و مردم بیگناه ایران که در آنجا به پناه آمده بودند بمدت بیش از یکساعت به زیررگبار سلاحهای مرگبار خود گرفتند و موجب مجروح شدن 11نفر دیگر شدند. بدین سان محیط امن یک بیمارستان صحنه نبرد یک حکومت تیمارستانی شدند.
اعضای سازمان نظام پزشکی مشهد به نشانه اعتراض با این اعمال وحشیانه و جنونآمیز که موجب خدشهدار شدن شرف و حیثیت انسانی گردیده در تاریخ 24 آذرماه 57 گردهم آمدند و پس از بررسی اوضاع تصمیمات زیر را اتخاذ نمودند:
1) اعضای نظام پزشکی مشهد باردیگر تصمیم مورخ 15 آذرماه خود را مشعر بر عدم پذیرش دفترچههای بیمه نیروهای مسلح مورد تأیید قرار دادند و متذکر شدند افراد مورد نظر مانند سایر افراد بیمهنشده کماکان معاینه و مداوا خواهند شد.
2) از تاریخ 25آذرماه 57 کلیه مطبهای شخصی و بیمارستانهای خصوصی تا اطلاع ثانوی تعطیل خواهند بود.
3) برای تأمین رفاه بیماران، چند مرکز اورژانس در بیمارستان دکتر مصدق (شهناز سابق)، شهداء (شاه رضا سابق) ، 25 شهریور، منتصریه و 17شهریور و در صورت لزوم در سایر مراکزی که نام آنها متعاقبا اعلام خواهد شد دائما بکار اشتغال خواهند داشت.
4) در مورد داروخانهها، سوای دو داروخانه شبانهروزی و ثلث داروخانههایی که کشیک خواهند داشت، کلیه داروخانههای دیگر تعطیل خواهند بود.
5) اعضای نظام پزشکی مشهد حمایت کامل خود را از خواستهای روحانیون آگاه و مجاهدی که هم اکنون در بیمارستان شهداء در حال تحصن به سر میبرند اعلام میدارند.
TarikhMashhad
روایتی از اتوبوس و اتوبوسرانی مشهد از سال ۱۳۱۸ تا امروز
در روزگاران گذشته که هنوز خبری از ماشین و اتوبوس نبود، چهارپایان وسیله حملونقل عموم مردم محسوب میشدند. در آن ایام استفاده از اسب، الاغ، قاطر و شتر رواج داشت و کالسکه یا دلیجان، وسیله حمل مردم در مسافتهای برونشهری محسوب میشد. پس از ورود ماشین بهعنوان وسیله نقلیه و حملونقل بر مسافرتها نیز افزوده شد
اولین اتوبوسهایی که وارد ایران شد، ساخت صنایع مشترک اتومبیلسازی دانمارک- آلمان بود. اتوبوسهای آن زمان بسیار کوچک و به اندازه مینیبوس بودند. کرایه اتوبوس شهری ۵ شاهی، سپس ۱۰ شاهی بعد یک ریال و در اواخر پیش از تشکیل شرکتواحد، یک ریال و ۱۰شاهی و حداکثر دو قران بود. مولف کتاب «از ماشین دودی تا بنز الگانس» درباره شرکتهای اتوبوسرانی در دوره پهلوی نوشته است: «اتوبوسهای بینشهری از تهران به رشت، اصفهان، مشهد، شیراز، یزد، اهواز، خرمشهر و اغلب شهرهای داخل میرفتند و بهصورت شرکتهای گیلانتور، میهنتور و بهویژه تثث و تیبیتی به حملونقل مسافر مبادرت داشتند.
tarikhmashhad
حسینیهها و روضههای قدیمی مشهد
در گوشه و کنار این شهر هستند عزاخانههای قدیمی که برخی هنوز پس از قریب به یک قرن، میزبان مجالس ذکر مصیبت اباعبدالله میشوند.
روضه سادات رضوی
قطعا یکی از این بزرگ ترین خاندانها، خاندان سادات رضوی است که سالها نائب التولیت آستان قدس بودند . عزاداری سادات رضوی به دوران قاجار بازمیگردد.
روضه متعلق به خاندان آیتالله سیستانی . سبقه این روضه، حدودا مظفرالدینشاهی است و صدسال را گذرانده است.
روضه شیخ محمدتقی بجنوردی است که منزل ایشان قبلا در خیابان شیرازی ۱ بود و سال ۷۶ تخریب شد و در حال حاضر در منطقه میدان شهدا، کوچه سجادی است. روضه آن تقریبا حدود ۹۰ سال عمر دارد.
روضه آقای شاهحیدری است که در منطقه گنبد سبز، سرشور ۲۱ واقع شده است .
روضه آقای واعظ عیدگاهی است که در کوچه امام رضای ۳ واقع شده است.
روضه منزل آیت الله مجتهدی، واقع در کوچه شوکت الدوله
tarikhmashhad
خوشا به سعادت بچه های این دوره و زمونه...
والا ما بچه که بودیم شیش متر چلوار دورِ تنمون قنداق میکردند میشدیم عین مومیایی! ننه مون مارو میذاشت رو پاهاش و عینهو منار جنبون تکنمون میداد تا خوابمون ببره، اولش برامون ملائم لالایی میخواند اما کم کم با نخوابیدن ما لالایی شدت می گرفت و تبدیل به لا الا هه الل لاه می شد، اگه بازم سرتق بازی می کردیم و نمی خوابیدیم چارتا کُلُفت بارمون میکرد که چته بچه کپه ات رو بزار دیگه، پام له شد!!، و حرکت پاهاش آنقدر شدت می گرفت که گاهی پرت میشدیم رو زمین،
اونوقت بود که دوباره مارو یه ور میخوابوند رو پاهاش و این بار از دستش هم کمک میگرفت و شرق شرق به پشتمون میزد همچین که رب و رُبمون در می اومد و از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!
tarikhmashhad