قدیما مادربزرگم واسه نوه هاش که ماشالله یکی دوتا هم نبودن و همه هم همسن بودیم تقریبا، با حوصله انجیر نخ میکرد یا زالزالک یا هرچی دیگه ، واسه دخترا گردنبند و دستبد درست میکرد باهاشون ، بهمون میداد گردنمون مینداختیم ، حس میکردیم ملکه ای چیزی هستیم ..
بازی میکردیم و بعدشم دونه دونه ازشون میخوردیم
بااین روش هم خوراکیای مفید میخوردیم هم سرگرم میشدیم ، هم اینکه سراغ هله هوله نمیرفتیم ..
قدیمیا خیلی صبور بودن و حوصله داشتن ، فراموششون نکنیم ، چراغ راهمونن ..
TarikhMashhad