خونه تکونی آخر سال به اندازه خود عید لذت داشت.

http://uupload.ir/files/7c9u_%D8%AE%D9%88%D9%86%D9%87_%D8%AA%DA%A9%D9%88%D9%86%DB%8C.jpg

خونه تکونی آخر سال به اندازه خود عید لذت داشت.

خونه های قدیم معمولا پر از اتاق، گنجه، انباری و فضاهایی بود که میراث چند نسل رو توی خودشون مخفی کرده بودن و این فرصتی بود برای بیرون ریختن همه اونها و ور رفتن باهاشون. مخصوصا خونه ما که مادرم مثل خیلی از مادرای قدیم عادت داشت هیچی رو دور نمیریخت. کلی چیزای باحال بود که گذاشته شده بوده برای یه روزی... و این روزا یهو پیدا میشد. چقدر این جمله رو از مادرم میشنیدم که: «ای وااای این پارچه اینجا بوده من چقدر دنبالش گشته بودم».

موقع خونه تکونی همه اون کارایی که در طول سال ممنوع بود، اواخر اسفند مجاز میشد. مثلا پخش و پلا کردن رختخوابها که نهایت لذت بود.

ولی من توی خونه تکونی یه چیزو بیشتر از هر چیزی دوست داشتم، اونم باز شدن پنجره ها و پرده ها بود بعد از روزهای سرد زمستون. صدای یاکریم‏هایی که به استقبال بهار میرفتن، هجوم نور و هوای تازه به اتاقهای قدیمی خونه، با من کاری میکرد که هر آن ممکن بود روحم بیرون بزنه و با شعاع آفتاب گرگم به هوا بازی کنه!

به همه اینها اضافه کنید دلخوشی تعطیلاتی که پیش رو داشتیم... تعطیلات نوروز./ دانشنامه مشهد

TarikhMashhad

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.